منوی اصلی آخرین مطالب آرشیو وبلاگ پیوندهای روزانه پیوندها آمار وبلاگ بازدید امروز: 1
بازدید دیروز: 43
کل بازدیدها: 112954
|
اینجا همه چی درهمه
جمعه 92 مهر 5 :: 9:49 عصر :: نویسنده : هانیه رضایی زاد
ماه من غصه چرا؟! آسمان را بنگر، که هنوز، بعد صدها شب و روز مثل آن روز نخست گرم و آبی و پر از مهر به ما می خندد،
یا زمینی را که دلش از سردی شبهای خزان نه شکست و نه گرفت، بلکه از عاطفه لبریز شد و نفسی از سر امید کشید، و در آغاز بهار، دشتی از یاس سپید زیر پاهامان ریخت، تا بگوید که هنوز پر امنیت احساس خداست،
ماه من، دل به غم دادن و از یأس سخن ها گفتن، کار آنهایی نیست که خدا را دارند، ماه من! غم و اندوه اگر هم روزی مثل باران بارید، یا دل شیشه ای ات، از لب پنجره عشق، زمین خورد و شکست، با نگاهت به خدا، چتر شادی وا کن، و بگو با دل خود، که خدا هست خدا هست هنوز... او همانیست که در تارترین لحظه شب، راه نورانی امید نشانم می داد او همانیست که هر لحظه دلش می خواهد، همه زندگی ام، غرق شادی باشد ماه من! غصه اگر هست بگو تا باشد معنی خوشبختی، بودن اندوه است این همه غصه و غم، این همه شادی و شور چه بخواهی چه نه، میوه یک باغ اند، همه را با هم و با عشق بچین ولی از یاد مبر پشت هر کوه بلند، سبزه زاری است پر از یاد خدا و در آن باز کسی می خواند که خدا هست خدا هست خدا هست هنوز....
موضوع مطلب : زنگ تفریح |
||