منوی اصلی آخرین مطالب آرشیو وبلاگ پیوندهای روزانه پیوندها آمار وبلاگ بازدید امروز: 29
بازدید دیروز: 17
کل بازدیدها: 112113
|
اینجا همه چی درهمه
پنج شنبه 93 خرداد 8 :: 11:48 عصر :: نویسنده : هانیه رضایی زاد
روزی به رهی مرا گذر بود ... از خر تو نگو که چون گهر بود گفتم که جناب در چه حالی گفتم که بیا خری رها کن گفتا که برو مرا رها کن خر صاحب عقل و هوش باشد نه ظلم به دیگری نمودیم راضی چو به رزق خویش بودیم دیدی تو خری کشد خری را؟ دیدی تو خری که کم فروشد ؟ دیدی تو خری که رشوه خوار است؟ دیدی تو خری شکسته پیمان؟ خر دور ز قیل و قال باشد خر معدن معرفت کمال است تزویر و ریا و مکر و حیله دیدم سخنش همه متین است گفتم که ز آدمی سری تو بنشستم و آرزو نمودم ای کاش که قانون خریت "مصطفی میرموسوی" موضوع مطلب : زنگ تفریح |
||