سفارش تبلیغ
صبا ویژن
درباره وبلاگ

طول ناحیه در قالب بزرگتر از حد مجاز
آمار وبلاگ
بازدید امروز: 7
بازدید دیروز: 19
کل بازدیدها: 110629


دانلود آهنگ جدید



اینجا همه چی درهمه
دوشنبه 92 اسفند 19 :: 5:45 عصر ::  نویسنده : هانیه رضایی زاد       

فردی را ندا آمد که اگر آرزویی داری بکن که برآورده شود. عرض کرد اقیانوس آرام را آسفالت خواهم.ندا آمد سخت است، آرزوی دیگری کن. گفت قدرتی خواهم که زنان رابشناسم. ندا آمد اقیانوس را 2 بانده می خواهی یا 4 بانده؟!!



دیشب روباهی خودکشی کرد...حیله گری انسانها کلافه اش کرده بود!!



اگر یاد کسی هستیم، این هنر اوست نه هنر ما..!  چقدر زیباست کسی را دوست بداریم نه برای نیاز.. نه از روی اجبار.. و نه از روی تنهایی.. فقط برای اینکه ارزشش را دارد.



خوشبختی بر سه ستون استوار است: فراموش کردن تلخی های دیروز، غنیمت شمردن شیرینی های امروز، امیدواری به فرصت های فردا.



امروز که تمام شد شاید روز تولد تو بوده باشد، یا سالگرد ازدواج بغل دستی ات، یا حتی همان شنبه ای که تمام هفته از آن می ترسیدی..!




موضوع مطلب : پند و حکمت


یکشنبه 92 بهمن 27 :: 5:58 عصر ::  نویسنده : هانیه رضایی زاد       

پنج شنبه و جمعه ی گذشته یعنی 24 و 25 بهمن، برای همایش به اتفاق یکی از دوستانم، تهران رفتیم.

دو روز خوب و پر انرژی و شادی داشتیم. هرچند خیلی خسته شده بودیم. اما به نظرم به لذت سفر می ارزید.

خاطرات زیبای زیادی رو برامون رقم زد.

 

 

 




موضوع مطلب : زنگ تفریح


سه شنبه 92 بهمن 22 :: 10:44 صبح ::  نویسنده : هانیه رضایی زاد       

با لباسی که مادر جونش (مامان مامانش) براش دوخته..

آنیتا

 

عشوه شو یکی جمع کنه. او خودووو

آنیتا




موضوع مطلب : آنیتا حمیدی


جمعه 92 بهمن 18 :: 10:46 عصر ::  نویسنده : هانیه رضایی زاد       

نفس خاله وقتی خوابه

آنیتا

 

و وقتی تازه بیدار شده و شیطنتش شروع میشه

آنیتا

 

وقتی منتظره تا پیتزا آماده بشه

آنیتا

 

این هم ادامه ی شیطنتش!

آنیتا




موضوع مطلب : زنگ تفریح


سه شنبه 92 بهمن 15 :: 9:9 عصر ::  نویسنده : هانیه رضایی زاد       

برف زیباست

8-10 روز پیش مامانم داشت با دوستش تو کانادا صحبت می کرد، که اونجا حسابی برفه و ... . من گفتم خوش به حالشون!!!

حالا اینجا، مازندران، برفه.

انقدر همه جا یخه که ترجیح میدی از خونه بیرون نری. توی خونه هم که بخاری ها روشنه، اسپیلیت هم رو حالت گرمایشی اغلب روشنه، اما باز باید شونصد تا لباس تنت باشه.

حالا ما بی جنبه ایم! طاقت سرما رو نداریم. یا واقعا اینجا عصر یخبندانه! البته فکر کنم گزینه دوم باشه، چون از خیلی از درخت های بی بر، قندیل آویزونه. و این برای ما بی سابقه اس!

آب توی لوله هامون یخ زد، یکی دو روز آب نداشتیم، حالا هم لوله ترکید. خیلی جاها کنتور ترکید. خلاصه اوضاع مالی لوله کش ها خیلی خوبه و دیر به دیر میشه ازشون وقت گرفت (گهی زین به پشت و گهی پشت به زین)

می خواستم به این برسم که همه چی از دور قشنگه

آره دوست عزیز، برف و یخبندان چند متری هم از دور قشنگه. الان که خانواده های غرب استان حسابی نیاز به کمک دارند.

امروز تو یه کارخونه آرد بودم و دائما تماس می گرفتن که خیلی نیاز به آرد دارن، اما ماشین ها متاسفانه تو راه موندن و نتونستن به مقصد برسن!

ایشالا خدا بهشون صبر بده و نیرو.

خلاصه، یادمون باشه موقعیتی که توش هستیم، آرزوی خیلی های دیگس! و همه چیز از دور قشنگه.

قدر خودتون و خوبی هاتون رو بدون






موضوع مطلب : دست و دل نوشته


سه شنبه 92 بهمن 15 :: 8:57 عصر ::  نویسنده : هانیه رضایی زاد       

دیدین آدم از یه چیزی بدش میاد، بعد همون اتفاق براش میفته.

من انقده بدم میاد یه بچه ی مثلا 6-7 ساله تو ماشین باباش، جلو بشینه،  مامانش عقب بشینه. یا مثلا بچه جلو بشینه، بعد 3 تا آدم بزرگ به زووور (مخصوصا تو پراید) عقب بشینن!!

چند ماه پیش، یه روز که از دانشگاه بر می گشتم، تو شهر خودمون که رسیدم، شوهر خواهرم اومد دنبالم. دستم رو بردم در جلو رو باز کنم، دیدم یک عدد جیگر طلای یک ساله ی فسقلی (خواهر زاده ی عزیزم) کمربند هم بسته، اون زیر رو صندلی نشسته، سرشو بالا کرده بتونه از پنجره بیرون رو نگاه کنه. واااااااااااای، قلبم داشت از عشقش وای میستاد. نمی دونین چه جیگری بود اون لحظه. یکی باید میومد منو باد میزد. کل خستگی اون روزم رو از تنم بیرون کرد. منم به احترامش، رفتم عقب نشستم.

بعد دیدم، بعضی خانواده ها که میذارن بچه هاشون جلو بشینن، شاید واقعا از عشق زیادشون باشه.

من که خاله ام و اینجور قلبم بخاطرش می تپه، چه برسه مادر و پدر!

مگه نه؟

بیایین زود قضاوت نکنیم




موضوع مطلب : دست و دل نوشته


چهارشنبه 92 بهمن 9 :: 10:18 عصر ::  نویسنده : هانیه رضایی زاد       

کاش می شد بعضی خواب ها رو قاب گرفت.

بزنی رو دیوار و هر روز نگاهش کنی

بعضی ها رو فقط میشه تو خواب دید.

بعد که بیدار می شی انگار نمی خوای هرگز از جات بلند شی، شاید خوابت ببره و دوباره خوابش رو ببینی.

چقدر حس سخت اما قشنگیه!

گاهی هم باید بعضی خواب ها رو قاب گرفت که بدونی نباید نزدیک بعضی ها بشی.

بابا!! آخه مگه حتما باید بهت حمله کنن تا بفهمی بعضی ها گرگند؟!!

بفهم، بفهم به بعضی ها حتی نگاه هم نباید بکنی.

تو بفهم، من که هیچوقت نفهمیدم!!!

....

 




موضوع مطلب : دست و دل نوشته


<   <<   6   7   8   9   10   >>   >